Back
Home
اشعار محمل
اشعار حضرت زینب سلام الله علیها
صفحه اصلی
حضرت زینب
دیده ی آزاد مردان اشک بار زینب است
صبر از زبان عجز ثنا خوان زینب است
سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کعبه بی نام ونشان می ماند اگر زینب نبود
نون و قلم نبی ست و ما یسترون حسین
خواهیم بمانیم در اینجا نگذارند
زلف عفاف، رشته دامان زینب است
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
بعد زهرا بهترین زن بین زنها زینب است
خطبه زینب اگر در سفر شام نبود
غم چهره نیلی غم کودک و سیلی
شمس حجاب گنبد دوار زینب است
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت
چرخ و فلک و ستاره حیران دیدم
ای اختر فضائل و ای آسمان صبر
شام، روشن از جمال زینب کبراستی
روی حسین، مهر دلآرای زینب است
ناز و مهر، مهر ورزان از نگاه زینب است
ستر ناموس نبوت چون حجاب زینب است
گودال هم که رفت فقط سر به زیر بود
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب
روزی، تمامِ همّت خود را گذاشتی
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
ز درد دل بگویم یا غم دلدار یا هر دو
شام عالم را چراغِ نورگستر زینب است
کاخ استبداد را لرزاندن از سِحرکلام
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
ای پرچم کربلا به دوشت زینب
ای برادر، من جهانی را به خود دیوانه کردم
آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است
لحظه ها لحظه های آخر بود
در چشمهای منتظرم نا نمانده است
زینب آن بانوی عظمایی که دست قدرتش
ای مهین دخت مرتضی زینب
چشمان تو ادامه ی دریای کربلا
دل گرفتار بلای زینب است
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است
ساکنان نُه فلک حیران ز کار زینب است
زینب که از خدا صلوات مکرّرش
ای که اخلاص، در آمیخته با ایمانت
غم خاضعانه گوش به فرمان زینب است
رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب
پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم
هفتاد و دو شهید به صحرای زینب است
تسبیح ما زمان مناجات، زینب است